دردِ دِل هایی با خدا

دردِ دِل هایی با خدا

کاش کودک بودم

تمام هستي من كفش‌هاي كوچك بود
تمام زندگي‌ام آفتاب و ميخك بود

گلوي سبز گياهان و شاخ و برگ صدا
تمام حنجره‌ها لانه‌ي چكاوك بود

هنوز قصه‌ي آن پشت بام يادم هست
كه آشيانه خوشبختي دو لك لك بود

هنوز خاطره‌ي مشق‌هاي كودكي‌ام
كه صفحه صفحه‌ي آن سهم بادبادك بود

براي كودكي از نسل كنجكاوي‌ها
كسل كننده‌ترين هديه‌ها عروسك بود

زمان كودكي من دريچه‌هاي شهود
اگر چه بسته ولي لااقل مشبك بود

در آن اصالت يكدست، آن صداقت محض
جهان خلاصه‌اي از لحظه‌هاي كوچك بود

شما شبيه به آدم بزرگ‌ها هستيد
ولي شبيه خودش بود، آن كه كودك بود

+چه قصه تلخی است بزرگ شدن

+چـــه فرقی دارد چـــه کـسی میگوید نــوش ! قـــهوه و زندگـی و ویسکـی هــــــمه تلـــخند . . . !



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: saeid ׀ تاریخ: 28 / 4برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

اینجا تابستان رو به خزان آرزوهاست دلتنگی ها از روی عادت هاست روحت شاد ای عشق زیر لب فاتحه می خوانم به یادت کاش راهی بود تا سنگ لعدت را کنار زد دلم هوای دلتنگی عشق دارد غروب ها یاد آور آرزوی های دیروز اند آرزوهایی خیالی... ..::***::.. بسلامتیه خودمون که توی پیک زدنامون که توی پلک زدنامون توی هر نفس کشیدن توی هر نوش شنیدن همیشه هستیم به یاد اونایی که بد شکوندن دل پاک و بی ریامون.....! ..::***::.. بغض کنید … گریه کنید … دق کنید … ولی با آدمای بی ارزش درددل نکنید!! فقط و فقط با خــــــــــدآ


لینک دوستان